در گذر از مارپیچ زندگی....

ساخت وبلاگ
به به چه بارون قشنگی چه هوای دلچسبی. دلم میخواد انقدر قوی باشم که اجازه ندم حال خوب الانم رو آدمهای دور و برم دگرگون کنن. خانم ایکس لطفاً بیخیال ما شو، مرسی اَه فکر کنم عمده خوشحالی الانم به خاطر پای در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 226 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54

ماموریت خیلی خوب بود. پسری خیلی همکاری کرد و حالش خوب بود. فقط نمیدونم چرا بقیه اصرار دارن بهم بگن که چقدر مادر سنگدلی هستی و چه جوری می تونی!!! باشه بابا شما مادران نمونه ما سنگدل بی رحم. اینکه من دا در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 227 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54

از شدت دورو بودنت در عجبم. از شدت وقیح بودنت در عجبم. انقدر که خودمم در تشخیص و تمییز خوب و بد موندم. داستا اینه که چیدمان میزهای محل کارم جوریه که من پشتم به اکیپ جنجالی و انتر خانومه. دیروز مدیرم جل در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 248 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54

من نمی فهمم چرا آخر هفته و تعطیلات انقدر زود میگذره، انگار میره روی دور تند. امروز شنبه خر هست و بنده بالاخره نسخه آخر پایان نامه رو بعد از اصلاحات به استادم فرستادم. اما این بار به نه پرینت می گیرم ن در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 214 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54

دوباره ناراحت شدم نمیدونم چرا از من انقدر بدش میاد. اصلاً فضا رو هم باز نمیذاره باهاش حرف بزنی. قبلاً دو بار باهاش حرف زدم. یه بارش دعوا شد، یه بارش هم نتیجه نگرفتم. نمیدونم چرا انقدر با من ناراحته. ه در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 238 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54

هی بهم تیکه میندازه. با همه خوبه جز با من که همکارشم. ایراد از منه؟!!! چرا انقدر اذیتم می کنه. چرا من انقدر حساس و ضعیفم. چرا نشد من یه جایی کار کنم که بلد باشم مسائل حاشیه ای رو مدیریت کنم. چرا انقدر در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 260 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54

دوشنبه کارهای آخر رو کردم، شب همسری زودتر اومد که هم فوتبال ببینیم هم من تمرین کنم که زمان ارائه رو توی نیم ساعت خلاصه کنم. پسری کمی بی قراری می کرد و توجه می خواست. بالاخره اون شب گذشت و من با استرس در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 239 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54

امروز صبح همسری دیرتر می خواست بره سر کار. منم از فرصت استفاده کردم و یه دفعه دیشب پیشنهاد دادم که صبح پسری رو ببریم و واکسن فلج اطفالش رو بزنیم. خلاصه صبح پسری با غر بیدار شد اما تا بردیمش بیرون کلی در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 211 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54

خیلی حالش بد بود، فقط غر میزد فقط نق میزد. تب هم کرد. لعنت بهشون که انقدر بچه های طفل معصوم رو اذیت می کنن. هنوزم خوب نیست کاش میرم خونه حالش بهتر باشه. بچه ام گناه داره. حوصله ندارم پایان نامه هم همونجوری مونده. اه اه اه..............

در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 226 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54

پسری بعد از واکسنش تا دو روز تب داشت و بیحال بود و درد داشت. من نمیدونم چه جوریه که میگن عوارض نداره این واکسن،می تونم بگم از هر دوره اش بدتر بود و من خیلی پشیمون شدم که چرا بردم. حتی تا چند روز بعدش در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 226 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 18:54